آلمان و انگلیس – یورو 96. 26 سال از آن روز می گذرد و من هنوز درد می کشم!

انگلیس با گل های آلن شیرر و پل گاسکوئین 2-0 پیروز شد. دیوید سیمن اندکی قبل از گل شگفت انگیز گازا، پنالتی گری مک آلیستر را مهار کرد.

هلند سومین و آخرین حریف گروه بود و برای اطمینان از صعود به مرحله یک چهارم نهایی به برد نیاز داشتیم. هلندی ها تیم سختی برای شکست دادن بودند و سه سال قبل از آن ما را شکست داده بودند اما به رویاهای انتخابی ما برای جام جهانی پایان دادند.

آخر هفته بعد، انگلیس با اسکاتلند بازی کرد. من شب قبل به کمپ جام رفته بودم و قرار بود یکشنبه برگردم، یعنی بازی را از دست خواهم داد. یکی از بچه های بچه ما به بازی رفت و دیگری به امید دیدن دوستش در بین جمعیت در تلویزیون برگشت!

پدر با استکان چای ما برگشت و نتیجه را دید و از من پرسید که چرا گفتم بازی بدون گل بود. یه نگاه دیگه به ​​امتیاز بازی کردم 1-0 شد! این شادی برای مدت طولانی دوام نیاورد زیرا استفان کونتز (دغدغه، خنده دار!) پشت سر استوارت پیرس دزدیده شد و توپ را از کنار دیوید سیمن زد و نتیجه را 1-1 کرد.

بازی بالاخره درست بعد از ساعت 11:30 شب تمام شد و من با افتخار به هر کسی که روز بعد در مدرسه گوش می داد گفتم که 90 دقیقه، وقت اضافه و ضربات پنالتی بیدار مانده بودم!

تنها 132 ثانیه بعد، پل گاسکوئین یک یا دو اینچ تا پیروزی در بازی فاصله داشت. در یکی از لحظات معروف فوتبال انگلیس، آلن شیرر یک شوت عرضی به سمت دروازه زد و گازا دراز شد، اما به سختی توپ را از دست داد. هر لمسی می توانست توپ را در پشت دروازه قرار دهد و ما چهار روز بعد در ومبلی با جمهوری چک بازی می کردیم.

خیلی نزدیک، Gazza. خیلی خیلی نزدیک…

من چهار روز بعد شاهد شکست آلمان در فینال جمهوری چک بودم. این یک ضد اوج بزرگ برای مسابقات بود و همه کسانی که نیمه نهایی را تماشا کرده بودند موافقند که ما در فینال چک ها را شکست می دادیم.

بازی به ضربات پنالتی کشیده شد و دیوید سیمن یک پنالتی را مهار کرد تا برنده بازی شود. با این حال، هر طرفدار انگلیس تیراندازی موفقیت آمیز استوارت پیرس و جشن سرخوشانه را به خاطر می آورد. 6 سال پیش از آن در جام جهانی 1990 غیبت او را در برابر آلمان جبران کرد و او بسیار خوشحال بود. کل کشور نیز با او جشن گرفتند و خوشحال بودند که او این دختر را پشت سر گذاشته است.

چهار روز بعد به آلمان چهارشنبه 26هفتم خرداد 96. عصر هنوز در ذهنم نقش بسته است. من و بابا مجبور شدیم به یک جلسه توله ها برویم (با ناامیدی و عصبانیت من!)، بنابراین ده دقیقه یا بیشتر از شروع بازی غافل می شدیم.

بازی مقابل سوئیس به اندازه هوای آن روز کسل کننده بود. ابرهای خاکستری بر فراز ومبلی آویزان شده بود، به همان شکلی که در تابستان‌های تابستانی سنتی بریتانیایی غرق شده بود.

این احتمالا خسته‌کننده‌ترین فینال جام جهانی در تاریخ این رقابت‌ها بود، زیرا ایتالیا به خاطر فوتبال دفاعی بدنام بود و برزیل برای اولین بار در 24 سال اخیر تحت فشار زیادی قرار داشت تا جام را به دست آورد.

اولین فرصت انگلیس به دارن اندرتون رسید که پس از عقب نشینی استیو مک منمن، پست نزدیک را داغ کرد. وینگر لیورپول خیلی دورتر از اندرتون بازی کرده بود، که مجبور شد به سمت عقب دراز کند و نتوانست پایش را دور توپ بپیچد تا آن را وارد دروازه کند.

در آن شب معروف هر چند در ومبلی، انگلیس هلندی ها را تکه تکه کرد. آنها 4-1 پیروز شدند و هر کدام دو گل آلن شیرر و شریک ضربتی اش تدی شرینگهام را به ثمر رساندند. هلندی ها در اواخر بازی به گل رسیدند و پاتریک کلایورت توپ را از کنار دیوید سیمن رد کرد و با این کار، هلند را به ضرر اسکاتلند از دست داد.

هیچ کس در وحشیانه ترین رویاهای خود این نتیجه را پیش بینی نکرده بود!

مسابقه

بازی به ضربات پنالتی کشیده شد. مامانم آمد و به من و بابا پیوست تا تیراندازی را تماشا کنند، کاری که قبلا هرگز انجام نداده بود. همه ما می دانیم که در ومبلی چه اتفاقی افتاد. حتی الان هم صحبت کردن در مورد آن تقریباً خیلی سخت است. بعد از اینکه هر دو تیم پنج پنالتی اول خود را به ثمر رساندند، گرت ساوتگیت یک تلاش آرام را مستقیماً روی آندریاس کوپکه زد.

بازگشت به یورو 96. مقدمات مسابقات چندان هیجان انگیز نبود زیرا انگلیس به طور خودکار به عنوان میزبان راه یافت. اولین خاطرات من از تماشای کشورم، دیدن مسابقات مقدماتی جام جهانی 1994 تحت هدایت گراهام تیلور بود. با این حال، او توسط تری ونبلز جایگزین شده بود و دیدن انگلیس در یک رقابت بزرگ بسیار سرگرم کننده بود!

من ده ساله بودم که یورو 96 شروع شد و هر بازی را تماشا می کردم. این اولین تورنمنت کاملی بود که به یاد آوردم، زیرا جام جهانی دو سال قبل در آمریکا به دلیل اختلاف ساعت شب دیر برگزار می شد. پدر و مادرم اجازه ندادند که بیدار بمانم و بیشتر مسابقات را تماشا کنم، اگرچه پدر به من اجازه ویژه داد تا برای فینال بین برزیل و ایتالیا بیدار بمانم.

یادم می‌آید که تمام اسباب‌بازی‌های خواهرم را که کنار گذاشته بود روی زمین جابه‌جا می‌کردم، در حالی که ساوت‌گیت برای زدن لگد او، آماده پریدن به هوا و جشن گرفتن بود. سال ها بعد به خودم می گفتم که این من بودم که او را از دست دادم!

ما هواداران انگلیس فشار را احساس می کردیم. آنها سپس یک لحظه دیگر در نیمه فرصت داشتند تا اعصاب خود را تا حد نهایی آزمایش کنند زیرا با ضربه سر آندریاس مولر از سمت چپ به گل رسیدند. این بازی مردود اعلام شد زیرا داور متوجه شده بود که گلزن آلمانی قبل از اینکه توپ به درون دروازه برود یک همتای انگلیسی را هل داده است. این حادثه را در ویدئوی زیر تماشا کنید تا صدای آه جمعی در اطراف استادیوم معروف قدیمی را بشنوید!

در روز شنبه 22nd، ما یک چهارم نهایی خود را مقابل اسپانیا بازی کردیم. این یک بازی عصبی بود و اسپانیایی ها دو گل به ثمر رساندند، اما هر دو به اشتباه توسط داور خط خورده مردود شدند.

وقت اضافه دیوانه وار شروع شد و انگلیس دو فرصت عالی برای بردن بازی داشت. قانون گل طلایی اجرا می شد، به این معنی که هرکس اول گل می زد، برنده بازی می شد.

پدر یکی از رهبران توله بود و یک رادیو ترانزیستوری را از یکی از همکارانش قرض گرفت. زمانی که قرار بود در کمپ فعالیت داشته باشم، مدام به سمت او دویدم تا از او نمره بپرسم. پدر مدام مرا دور می زد و می گفت برگرد به کاری که قرار بود انجام می دادم!

26 سال گذشت و فوتبال هنوز به خانه نیامده است. اما ما در آن تابستان شگفت انگیز 1996 بسیار به هم نزدیک شدیم.

این قانونی بود که برای تشویق فوتبال هجومی در وقت اضافه وضع شد، اما در واقع باعث شد تیم‌ها خیلی منفی‌تر بازی کنند زیرا می‌ترسیدند بازی را ببازند.

مادرم بعد از مدرسه اصرار داشت که من می‌خواهم موهایم را کوتاه کنم، اما من مدام قبول نمی‌کردم. در نهایت، وقتی او مرا با اولتیماتوم ترک کرد، مرا به آرایشگاه ها برد. “موهایت را کوتاه کن وگرنه امشب فوتبال تماشا نمی کنی.” او ضعیف ترین نقطه من را می دانست و هجوم آورد. خوب بازی کردی، مامان!

ما در گروه A همراه با سوئیس، اسکاتلند و یکی از قهرمانان مسابقات هلند قرار داشتیم. بازی افتتاحیه مقابل سوئیس نیز اولین بازی تورنمنت بود و مراسم افتتاحیه نسبتا خسته کننده ای در زمین برگزار شد.

امروز 26 استهفتم سالگرد نیمه نهایی آلمان و انگلیس در مسابقات قهرمانی اروپا 1996. این یکی از پرتنش‌ترین و اعصاب‌برانگیزترین بازی انگلیس بود که من دیدم. همچنین یکی از هیجان انگیزترین ها بود.

به محض اینکه توله ها تمام شد، می خواستم به خانه بروم و بازی را تماشا کنم. به نظر می‌رسید که پدر خیلی آهسته‌تر از حد معمول راه می‌رفت (احتمالاً اینطور نبود، من به احتمال زیاد سعی می‌کردم با عجله برگردم و تلویزیون را روشن کنم!).

تدی شرینگهام در پایان نیمه اول بدشانس بود که برای اولین بار از یک کرنر به سمت تیرک نزدیک شوت کرد. آلن شیرر با یک ضربه سر از جناح راست با فاصله کمی به بیرون فرستاد.

http://www.farpostheader.com/2022/06/germany-vs-england-euro-96-26-years-to-the-day-and-im-still-hurting.html?utm_source=rss&utm_medium=rss&utm_campaign=germany-vs-england-euro-96-26-years-to-the-day-and-im-still-hurting منبع:

راه رسیدن به نیمه نهایی

سپس آندریاس مولر وقتی توپ را با ضربه ای به سقف دروازه از کنار دیوید سیمن رد کرد تا در بازی آلمان پیروز شود، قلب ما را شکست.

توماس هلمر بهترین موقعیت را در نیمه دوم داشت. او با یک شوت بلند که درست از بالای دروازه به بیرون رفت، هدف را از دست داد. برایان مور در توضیح ITV در ویدیوی زیر اظهار داشت که “این یکی از آن شب ها خواهد بود”. چقدر این مرد بزرگ درست می شد!

آلن شیرر اولین گل این بازی را به ثمر رساند، اولین گل او پس از نزدیک به یک سال و نیم برای کشورش. سوئیس در نیمه دوم با یک پنالتی به تساوی رسید.

گاسکوئین بعداً فاش کرد که در کسری از ثانیه سرعت خود را کاهش داده است زیرا پیش‌بینی می‌کرد آندریاس کوپکه (دروازه‌بان آلمانی) با توپ تماس بگیرد. این نشان می‌دهد که او چقدر با استعداد بود در آن میلی‌ثانیه، سرعت خود را اصلاح کرد تا اجازه انحراف را بدهد، اما ناخواسته خود را دور از دسترس توپ قرار داد.

وارد خانه مان شدیم و من مستقیم به اتاق جلو رفتم و تلویزیون را روشن کردم. بابا رفت تو آشپزخونه تا هر دومون رو به عنوان فنجان چای درست کنه و صدا زد که بپرسه نمره چنده. بنا به دلایلی، فقط نیم نگاهی به امتیاز گوشه صفحه کردم و فریاد زدم «نفر-نه». من اشتباه کردم، زیرا آلن شیرر در گل پنجم خود در این رقابت ها چند لحظه قبل سر تکان داد تا انگلیس را برتری دهد.

کمدین دیوید بدیل و فرانک اسکینر به گروه The Lightning Seeds ملحق شده بودند تا آهنگ خود را برای مسابقات به نام “Three Lions” منتشر کنند. بابا کاست را خرید (یادشان باشد!) و من آن را در ماه‌های آینده بارها پخش کردم.

جلد نوار کاست “سه شیر”.

دیدگاهتان را بنویسید