رفتار جنجالی و بدون مطالبه بازیکن/متعصب استقلال دیگر از او دفاع نمی کند

غیر قابل دفاع
رفتار سیاوش یزدانی نه تنها برای ملوان بلکه حتی برای استقلال قابل قبول نبود. او بر سر سرویس خود با فرهاد مجیدی و مصطفی آجورلو درگیر شد اما اوج تعجب زمانی بود که این بازیکن در مصاحبه ای عجیب از کم کاری خود در دوران محمود فکری به بهانه مشکل با سرمربی و تاخیر در دریافت او فاش کرد. حقوق. همه این شرایط باعث شده حتی متعصب ترین هواداران استقلال هم دیگر از سیاوش حمایت نکنند و هزینه دفاع او را پرداخت نکنند. حکایت تلخ بازیکنی است که فرهاد مجیدی روزی از او می گفت که یک انگشتش به همه مدافعان تیم ملی می ارزد!



سرویس داخلی اخبار فوتبال

این شاید یکی از جنجالی ترین داستان های سربازی در فوتبال ایران باشد. داستان بازیکنی که از زمانی که شامل حالش شد تا الان سعی کرد از زیر بار این قانون جهانی فرار کند اما تنها نتیجه تلاشش آسیب زدن به خودش بود. یزدانی در اواسط فصل گذشته آورده شد و با وجود تلاش های باشگاه استقلال نتوانست راهی برای ادامه حضور در آن تیم پیدا کند. او به ملوان که در آن زمان در لیگ 1 حضور داشت پیوست اما به دلیل عدم تمرکز و عدم آمادگی روحی در هیچ یک از دیدارهای این تیم شرکت نکرد. ملوان بدون یزدانی و البته محمدحسین مرادمند راهی لیگ برتر شد. بعد از آن مشکل مرادمند حل شد و او به استقلال بازگشت اما ماجرای سیاوش ادامه داشت. او هنوز باید خدمت سربازی را بگذراند. ناگهان شنبه با حضور در پادگان انزلی خود را «حضور» می کند و بس. اواسط هفته گذشته خبر حضور یزدانی در تمرینات ملوان منتشر شد. در آن زمان تصور می شد مشکل او حل شده است و حتی صحبت از تقابل این بازیکن با استقلال در هفته دوم به میان می آمد اما همه اینها خیالات واهی بود. به نظر می رسد رفتار یزدانی در تمرینات به گونه ای بود که مازیار زارع متقاعد شد نامه ای بیهوده برای این بازیکن بنویسد. به این ترتیب آینده یزدانی نامشخص است و حتی گاهی صحبت از اجبار او به پادگان ها برای گذراندن باقیمانده خدمت می شود.

سوالات بی پاسخ
سوالات زیادی درباره سیاوش یزدانی وجود دارد. سوالاتی که طراحی و بازنگری هر یک از آنها تنها با هزینه این بازیکن تمام می شود. آیا یزدانی تنها سرباز فوتبال ایران است؟ دیگر فوتبالیست های ایرانی برای انجام خدمت سربازی به تیم های نظامی نرفته اند؟ در هر صورت، این “قانون” است و باید رعایت شود. به علاوه همه می دانیم که امکان خدمت در تیم های نظامی یکی از بزرگترین امتیازاتی است که برای فوتبالیست ها اعطا می شود وگرنه بسیاری از پسران ایرانی با شرایطی که اصلاً قابل مقایسه با شرایط و آسایش فوتبالیست های مرد نیست نظام وظیفه را می گذرانند. پس این همه مهربانی چیست؟ داستان «روزهای بی رویا» چه معنایی می تواند داشته باشد؟ فرض کنید یزدانی در همه موارد حق دارد. رفتار او چه کمکی به حل مشکل او می کند؟ آیا بهتر نیست به جای روال فعلی از ابتدا با قبول قانون موافقت کرد و با حضور موثر و بی طرفانه خود در ملوان حتی شانس حضور در تیم ملی را حفظ کرد؟