شما هرگز به تنهایی راه نخواهید رفت نساجی!

همه فوتبالیست‌ها احتمالاً شعار همیشگی استادیوم خانگی را به یاد می‌آورند که با خانه‌های اطراف و مردان، زنان و کودکان روی پشت‌بام‌ها به ذهن خطور می‌کند… روح من به روح وصله می‌شود. ما شما را اینجا تنها نمی گذاریم. ما تا آخر دنیا با شما هستیم.» نساجی مازندران”.
وقتی وارد استادیوم شدی چند صندلی خالی بود، اما چند صد ثانیه طول نکشید که غوغایی عجیب تو را به فضایی که تا به حال در آزادی تجربه نکرده بودی با جمعیتی بیشتر از آن، برد. چند ایستگاه جنوبی و قسمت جنوبی ضلع شرقی، به اضافه دو یا سه ایستگاه پشت دروازه ها خالی بود، اما روی برخی سکوها ازدحام جمعیت آنقدر متراکم بود که تا به حال چیزی شبیه آن دیده نشده بود.



مجله اخبار فوتبال داخلی

شما باید دوست داشته باشید طرفداران نساجی را که سفری طولانی و پرخطر داشته اند، درک کنید.


سرویس خبر شماره: 1821849 |
08 ارديبهشت 1401 ساعت 11:20 |
1,251 |

2نظرات

سرخی متفاوت که آزادی با آن غریبه بود

احمدرضا خلیلی
عکس ها: مهدی افشاری

آنهایی که ورزشگاه را ترک کرده اند به خوبی می دانند که اکثریت قریب به اتفاق هواداران ایرانی معمولاً قبل از سوت شروع در اوج هستند و بعد از آن با وجود اینکه ورزشگاه تا لبه پر است، سکوتی باورنکردنی جایگزین تمام هیجانات می شود.
اوایل صبح وقتی جمعیتی از هواداران برای نشستن به ورزشگاه آمده بودند، می گفتند خسته هستند و بین بازی ها فرصتی برای تشویق نیست، اما روز چهارشنبه خبری از سکوت بعد از سوت شروع نبود. هواداران نساجی که در برخی جاها انگار در هم تنیده بودند، از ابتدا تا انتها با پرش ها، با فریادها و تشویق هایشان، حال و هوای ورزشگاه آزادی را اگر نگوییم بی سابقه می کردند و خبرنگاران داخل اتاق شیشه ای شان این کار را انجام دادند. مکالمات آنها آنها توصیف کردند: “چه فضای عجیبی!”
وقتی صحبت از هواداران می شود، می توانید در مورد هواداران بوکا جونیورز در آرژانتین یا طرفداران لیورپول در آنفیلد صحبت کنید. می توان در مورد فضای دیوانه کننده سیگنال دورتموند ایدوناپارک یا صربستان و اسکاتلند صحبت کرد. اما آنچه در فینال جام حذفی در فصل 41-140 بین نساجی مازندران و آلومینیوم اراک شاهد بودیم از نوع دیگری بود. یک نوع کاملاً متفاوت از شهرنشینان خسته که خودمحور بودند و حتی دورتر از تهران از هویت خود دست نمی کشیدند. ورزشگاه آزادی چهارشنبه شب تبلور هویت مازندرانی و شعار کارگران نساجی بود. تیمی که هرگز تنها راه نمی رود.

به گزارش “مجله اخبار فوتبال”، ورزشگاه آزادی روزهای زیادی را در ذهن خود ثبت کرده بود که نه جایی برای سوزن انداختن روی ردیف های سیمانی آن بود و نه صندلی هایی که با تکمیل پرسپولیس در آسیا روی همان سکوها در بتنی قرار گرفتند. چهارشنبه 18 اردیبهشت 94 اما این ورزشگاه حال و هوای خاصی داشت. این بار نه از استقلال و نه از پرسپولیس خبری از تیم ملی نبود. این بار دو تیم شمال و مرکز ایران بودند که کنترل ورزشگاه را در دست گرفتند.
از اواخر قرن هجدهم، زمانی که فوتبال پس از ساعات کاری طاقت‌فرسا در کافه‌های شهر انگلیسی، در میان طبقه کارگر طرفداران زیادی پیدا کرد، این ورزش هرگز تغییر نکرده است و این عنصر هرگز تغییر نکرده است. هویت با این ورزش؛ تا جایی که به واقعیت مربوط می شود، این هواداران هستند که به تیم های ورزشی هویت می دهند.