حالا به قسمتی می رسیم که در مورد حد وسط صحبت می کنیم. منچسترسیتی و پپ گواردیولا در لیگ قهرمانان اروپا. جاده ای طولانی و پر پیچ و خم پر از زباله های بی شمار و شاید نامعقول فجایع و شکست ها، یکی پس از دیگری. این ششمین بار است که یک تیم درخشان در لیگ برتر زیر نظر گواردیولا تلاش می کند تا در این رقابت ها قهرمان شود. و همه 6 بار درمانده و خسته، هر تلاش، فاجعه بارتر و غم انگیزتر از دفعه قبل.
باید اعتراف کنم، زمانی که فکر می کنید همه چیز را دیده اید. بار دیگر باران و طوفان، سیل و بهمن، آتشسوزی و آتشفشان در طول عمرتان دیده نشدهاند و هر چیزی که به شما ضربه میزند در خاطرات فوتبالیتان رنگی از حقیقت به خود میگیرد. شما باور نمی کنید، نمی خواهید باور کنید، زیرا باور نکردنی است. من همیشه معتقد بودم که سکوت بلندتر از فریاد زدن است، خیلی خیلی بلندتر. اما من غیر ارادی هستم و گویی باید به عنوان یک فوتبالدوست با دردمندان ابراز همدردی کنم و پیروزها را در خوشی هایشان رها کنم.
گواردیولا تغییراتی را انجام داد که منطقی به نظر می رسید. ایلکای گوندوگان برای کوین دی بروین. این یک تصمیم بود؛ هر چه داریم، نگه می داریم. ذخایر زیادی وجود نداشت. اما برای زنده ماندن و رسیدن به فینال کافی به نظر می رسید.
اما برای سیتی و گواردیولا هرگز به این راحتی نیست. به محض ایجاد تغییرات برای تقویت تیم، گل به ثمر رسید. هفتمین گل او در این رقابت ها رکورد سیتی در این رقابت هاست. اما من شک دارم که کسی این گل را الان به یاد داشته باشد.
ماه می سال گذشته در پورتو مانند یک داستان ترسناک بود. پس از رسیدن به فینال مقابل چلسی، گواردیولا ترکیبی گیج کننده و عملکرد ناامیدکننده ای را انتخاب کرد. سیتی 1-2 شکست خورد.
امسال نیز در میان آشفتگی چند دقیقه ای مادرید در برنابئو، سیتی بار دیگر در مقابل خانه در حال فروپاشی خود به زانو درآمد.
اما این بار خیلی متفاوت بود. این بار ممکن و نزدیک بود. با فوتبالی بسیار بهتر و منطقی تر از همیشه. اندکی دلسوزی برای همسایه ای که در رنج است لازم است. راستش 3 دقیقه برای سیتی بهتر بود تا اینکه رودریگو و مادرید چاقو خوردند و مرگ دردناک سیتی شروع شد، قهرمان اسپانیا حتی یک شوت هم به دروازه سیتی نداشت. آنچه بعد اتفاق افتاد عجیب بود و توضیح آن غیرممکن بود. فوتبال یک ورزش است و غیرممکن ها همیشه ممکن است. محبوبیت جهانی فوتبال از همین ناممکن های احتمالی ناشی می شود.
گل دوم مهاجم برزیلی سیتی را “شکن” کرد. شگفت انگیز بود.
سپس کریم بنزما جلاد رئال با پنالتی خود نفس های آخر سیتی را کشید و سیتی و گواردیولا در قبرستان برنابئو به خاک سپرده شدند!
در این مرحله ترجیح دادم به چیزی غیر از فوتبال فکر کنم. عدم. من فقط مراسم تشییع جنازه را تماشا نکردم و تلویزیون را خاموش کردم. در این ساعات شب، سکوت محض حکمفرما بود. اما سکوت هم مرا آرام نکرد.
یادداشت امیرحسین صدر پس از نتیجه باورنکردنی در برنابئو؛ به طرف بازنده رفت و از حال و هوای لشکر شکست خورده نوشت.