پدر ناپدری من، کن، از زمانی که در نوجوانی وارد زندگی من شد برای من مانند یک پدربزرگ بود. ما چند سال در هایبری با هم نشستیم قبل از اینکه او در طول فصل 04-2003 بمیرد. او چند روز قبل از اینکه توپچی ها عنوان قهرمانی را در وایت هارت لین به پایان رساندند، گذشت، جایی که او شاهد قهرمانی تیم محبوبش در لیگ 33 سال قبل بود.
در بیشتر بازی های خانگی در آن فصل بدون شکست و تقریباً در تمام بازی های خانگی که آرسنال در فصل 02-2001 قهرمان لیگ شد، کنار او نشستم. در مقطعی از فصل شکست ناپذیر، زمانی که 19 ساله بودم، به وضوح به یاد می آورم که او به من می گفت هر لحظه را بچشم. “شاید دیگر تیمی به این خوبی را نبینید، من قبلاً تیمی به این خوبی ندیده بودم.”
ظاهراً، در آن زمان می دانستم که حق با او بود، اما گذشت سال ها این حکمت را به طور فزاینده ای تحسین برانگیز کرده است. گاهی اوقات چیزهایی که مردم می گویند واقعاً به شما می چسبد، حتی اگر کاملاً منطقی و سرراست به نظر برسند. کن چندین دهه را صرف تماشای آرسنال کرده بود و تیم های بزرگ و تیم های متوسطی را دید. او ماهیت چرخه ای این ورزش را درک کرد.
چشم انداز بزرگترین هدیه سن است. هنگامی که چند بار به دور خورشید می چرخید، شروع به مشاهده الگوها می کنید. این یک تراژدی و یک برکت است وقتی بفهمی که باید از اوقات خوب لذت برد، زیرا احساسات و تجربیات زودگذر هستند. من این را بارها در طول زندگی شنیده بودم و خوانده بودم، اما کن، با دههها تجربهاش پس از آرسنال بود که واقعاً معنای آن را به من آموخت.
رژه 2002 در Islington. pic.twitter.com/IhpcXEOqUc
– تیم استیلمن (@Stillmanator) 9 اکتبر 2015
من در طول مدتی که به عنوان هوادار آرسنال بودم بارها آن را مرور کردم و این به من دیدگاه داد. اما، صادقانه بگویم، من را نیز با کمی اضطراب آغشته کرد. من هنوز تمایل دارم وقتی در مورد آرسنال احساس خوبی دارم ناراحت شوم، زیرا می دانم که برای همیشه دوام نخواهد داشت. به وضوح به یاد میآورم که چگونه حس ماه عسل سالهای اولیه ونگر به آرامی (و سپس خیلی سریع) به اتهامات تلخ تبدیل شد.
من انحراف دوران جورج گراهام را مشاهده کردم (البته از دیدگاهی به مراتب کمتر بالغ) و اینکه چگونه احساس اولیه شکست ناپذیری و تحرک رو به بالا به زودی با محو شدن پیام مدیر و درهم ریختن خط مشی انتقال، از بین رفت. دو فصل آخر احیای مجدد آرسنال تحت هدایت میکل آرتتا، به نظر من دو فصل لذت بخش ترین فصل 19 سال گذشته بوده است.
این احساس که باشگاهی که منحرف شده بود، با تیمی جوان و هوادارانی که دوباره پر انرژی شده بود، دوباره در حال افزایش بود. آن ارتباطات قدیمی بین تیم و پشتیبانی شروع به احیای مجدد کردند، این احساس «آه بله، یادم میآید این چه شکلی بود». در هر دو فصل، آرسنال به شدت از انتظارات اولیه فراتر رفت، حتی اگر در اواخر ماه می به اهداف تعدیل شده خود نرسیدند.
در ابتدای فصل گذشته، در حالی که ورزشگاهها پس از کووید در حال بازگشایی بودند، من یک قطعه تأملکننده درباره تلاش برای خوشبختی در عصر ابرباشگاه نوشتم. در آن، من بازتابهای برجستهای کردم که تقریباً دو سال بعد طنینانداز شد: «آرسنال برای رقابت از راه دور در سطحی که 20 سال پیش از آن لذت میبرد، باید ترکیبی از عالی و خوش شانس باشد.» من مطمئن نیستم که آرسنال در این فصل از کدام یک از این معیارها، کمال یا ثروت، کوتاهی کرده است. به احتمال زیاد هر دو
در آن مقاله، من عهد کردم که آخرین قطره لذتی را که از تماشای آرسنال به دست میآورم، از بین ببرم، به خصوص پس از 18 ماه غیبت از بازیهای زنده. فکر میکنم تصمیمی که گرفتهام این است که تا حد امکان از بازیها لذت ببرم، به خصوص وقتی در استادیوم هستم. این لذت برای مدت طولانی در دسترس نبود که من قصد دارم آن را گرامی بدارم.» نتیجه نهایی من بود.
پیشرفت آرسنال در داخل زمین که توسط گروهی از بازیکنان جوانتر، گرسنهتر و دوستداشتنیتر حمایت میشد، بسیار آسانتر شد. با این حال، در ته ذهنم همیشه آن اضطراب را داشتم، این آگاهی را داشتم که احساس تماشای تیمی در حال صعود با یک مدیر و تیم جوان برای همیشه ماندگار نخواهد بود. همانطور که در دوران سلطنت آرسن ونگر شاهد بودیم، انتظارات و سقف ها تغییر می کند.
زمانی که آرسنال در فصل 97-1996 تحت هدایت آرسن ونگر در رده سوم قرار گرفت، احساس جدید و هیجان انگیزی داشت. زمانی که آرسنال در فصل 10-2009 سوم شد، یک بنر دلپذیر در کرانه شمالی روی آن نوشته شده بود: «مقام سوم یا چهارم». وای.’ روزهای اولیه هیجان انگیز یک رابطه به زودی جای خود را به آشنایی و روتین می دهد. فصل آینده در آرسنال متفاوت خواهد بود.
انتظارات متفاوت خواهد بود، به این معنی که فضا کمی متفاوت خواهد بود و احساساتی که همه آن را ایجاد می کند متفاوت خواهد بود. همه اینها طبیعی است و حتی خیلی هم اشتباه نیست، فقط تکامل شرایط انسان است. با این حال، نمیتوانم از این که این حس کمی بیشتر ادامه پیدا کند، آرزو نمیکنم، زیرا این احساس که خوب بودن آرسنال در مقابل حداقل انتظار، شگفتی خوشایند است.
اما اینطور نمی شود و من برای آن آماده می شوم و امیدوارم که آرتتا و تیم آنقدر خوب باشند که سطحی از انتظارات و در نهایت استحقاق ایجاد کنند که درخشش را عادی جلوه دهد. من یک تابستان کامل محتوا برای تجزیه و تحلیل مراحل بعدی، سرزنشها و پیامدهای این فصل برنامهریزی کردهام که در بیشتر موارد، لذتی افسار گسیخته بود که متأسفانه در بهار زیر نورها پژمرده شد.
زمان و اینچ ستونهای زیادی برای اختصاص دادن به آن وجود خواهد داشت. در حال حاضر، با نزدیک شدن به آخر هفته پایانی فصل و این تیم آخرین بازی خانگی خود را در یک کمپین تا حد زیادی هیجان انگیز انجام می دهد، من قصد دارم تفکر رو به جلو و نتیجه را به حالت تعلیق درآورم. من این موضوع را بدیهی نمی دانم که آرسنال در فصل آینده عالی خواهد بود، کار برای انجام دادن وجود دارد و اتفاقاتی برای توطئه وجود دارد. همه چیز می تواند منتظر یک روز دیگر باشد.
من می خواهم یکشنبه را با تشکر از این بازیکنان و مربی بگذرانم که به ما تیمی دادند تا دوباره به آن ایمان داشته باشیم، تیمی که برای آن آواز بخوانیم و به آن افتخار کنیم. میخواهم بتوانم از تیمی که باعث شد دوباره جدول لیگ را مطالعه کنم، که به من انگیزه داد تا پیشبینیکنندههای پایان فصل را پر کنم و نگران و نگران بازیهای آینده باشم، که باعث شد دوباره از نظر احساسی سرمایهگذاری کنم، قدردانی کنم. .
دو فصل گذشته نشان دهنده عصر بی گناهی برای آرسنال و هوادارانش بوده است و من می دانم که احتمالاً زمانی که غبار روز یکشنبه فروکش کند، این دوره از بین خواهد رفت. این تیم باید برای حرکت از پتانسیل به تحقق، از پسران به مردان مذاکره کند. اما این آخر هفته، قبل از اینکه آنها را در معرض وحشیگری دنیای واقعی قرار دهیم، مرا ببخش اگر بخواهم برای همه آنها یک بستنی بخرم و موهایشان را برای آخرین بار به هم بزنم.
من را در توییتر دنبال کنید @استیل مناتور
https://arseblog.com/2023/05/thank-you-for-the-good-times-before-the-good-times-fly-away/ منبع: