علی دایی و راز بزرگ آقای گل پرسپولیس


سرویس خبر شماره: 2011039
9 آوریل 1403 در 1:22 ب.ظ.
66.3 هزار امتیاز خبر|

63نقطه نظر

من تسلیم شدم و در 31 سالگی خداحافظی کردم

یکی از حسرت های هواداران پرسپولیس، جدایی ناباورانه آقای گل از این تیم است.

علی دایی و راز بزرگ آقای گل پرسپولیس

به گزارش “مجله اخبار فوتبال”، محسن خلیلی یکی از چهره های خاص خط حمله پرسپولیس در سال های اخیر است که در این تیم ماجراجویی های زیادی داشته و البته کمتر در این باره صحبت کرده است.

خلیلی برای اولین بار در گفتگوی عید خود با برنامه رادیو پرسپولیس توضیحات جالبی درباره جدایی خود از گروه پالش پوشان داد و از تصمیم علی دایی برای خروج از لیست پالش پوشان صحبت کرد.

آقای گل پرسپولیس در لیگ هفتم هم که قرار بود در لیگ چهاردهم به پرسپولیس بپیوندد و در نهایت تصمیم حمید درخشان مبنی بر انتقال او به قرمزها صورت نگرفت هم حرف های جدیدی در این زمینه زد.

صفت پرسپولیسسلام نظامی، قول میدم و در پست 36 میبینمت
محسن خلیلی درباره سلام نظامی معروفی که اولین بار در پرسپولیس انجام داد می گوید: شب بازی استقلال در هتل بودیم، یکی از دوستانم خیلی پیگیر و هوادار سرسخت بود، او در سفر بود و خارج از خانه بازی می کرد. و دور از هتل اومد تو تیم اون شب بهم گفت مطمئنم تو این دربی گل میزنی گفتم ببینم چی میشه بازی سختیه و اولین دربی منه و شاید گلزنی سخت باشد.”

او در ادامه توضیحاتش می گوید: نه، مطمئنم گل می زنی، فقط به من قول بده که وقتی گل می زنی، بیا موقعیت 36، نشسته ام، سلام نظامی بده، حالا پرسیدم: احترام نظامی چه فایده ای دارد، گفت: «چه کار می کنی؟

2004999

مهاجم سابق پره پوشان که در بازی برگشت لیگ هفتم گلزنی کرده بود، در این باره گفت: حالا جالب است که در دقیقه 84-85 با سروصدا و فشار و استرس دیر آمدم و ورزشگاه نیمه قرمز بود. و ساکت.از آن طرف غوغایی به پا شد.وقتی ضربه ای به سرم زدم داخل گل شد،عجیب است،من دوستم آرش را در جلو داشتم،به آن سمت رفتم و ادای احترام نظامی کردم. من و دربی رفتم و برگشتم، به جایگاه 36 رفتم و ادای احترام کردم، فکر می کنم چه خوشحالی بود.»

صفت پرسپولیسمصلوب شدن، زندگی به یاد پرسپولیس
محسن خلیلی که از رباط صلیبی آسیب دیده بود، درباره آن زمان توضیح می‌دهد: «من مسئول بودم، بازی سوریه به دنده‌ام آسیب زد و اصرار کردم که این کار را نکنم، مثل داستان عیسی یکی می‌گفت شکسته است و دیگری می‌گوید شکسته است. گفت شکسته نیست.بعد با تیم ملی رفتیم اردوی اسپانیا و اونجا کم شد.از اونجا رفتم آلمان و جواد نکونام هماهنگ کرد، اونجا دکتر گفت 50 درصد پارگی داری و ریسک داره. برای ادامه، توصیه من را بپذیر.”

وی درباره عمل جراحی خود گفت: سپس دل به دریا زدیم و عمل کردیم، اما چند ماه بعد، بعد از بازگشت مدتی طول کشید تا به شرایط ایده آل برسم، خدا رحمت کند، کرانچار سرمربی بود و من بیشتر. یا کمتر بازی کرد و به شرایط ایده آل رسید.علی دایی آمد و شرایطم بهتر شد و در نیم فصل 11 گل زدم.فکر کنم شش گل حذفی و پنج گل لیگ زدم.تا آخرین بازی گل زدم و گل هم زدم. در فینال جام حذفی بعد از آن نمی دانم چه اتفاقی افتاد و علی دایی تصمیم گرفت من در این تیم نباشم بعد از آن نه علی در این مورد صحبت کرد و نه من درخواست کردم و این اتفاق افتاد و از پرسپولیس جدا شدم. “

2005005

خلیلی درباره تصمیم عجیبش برای انتخاب استیل آذین به عنوان مقصد گفت: تقصیر من بود، وقتی پرسپولیس من را نخواست، حاج حبیب کاشانی گفت صبر کنید، علی آقا را راضی می کنم، صبر کردم و ماندم و پیشنهادات زیادی داشتم و همه را رد کردم برای مذاکره هم به شهرستان رفتم برای تراکتور به تبریز رفتم و برای صنعت نفت به آبادان رفتم و با نفت تازه وارد تهران مذاکره کردم.

این مهاجم ادامه داد: هی منتظر پرسپولیس بودم و روز آخر به استیل آذین رفتم و بدون بدنسازی با روحیه ای شکسته خوابیدم و از خواب بیدار شدم و به نوعی به یاد پرسپولیس بودم و چندین سال نتیجه را دنبال نکردم. پرسپولیس و بازی ها را تماشا نمی کنم به همین دلیل نتوانستم به فوتبال برگردم شاید اگر خوب می شدم یک روانشناس در کنارم بود و احساسی رفتار نمی کردم ورق زندگی ام را ورق می زدم و شروع می کردم. در یک چالش جدید اما انتظار برای بازگشت از پرسپولیس کمی اذیتم کرد و دیگر نتوانستم فوتبال بازی کنم.”

خلیلی با اشاره به مشکلات روحی و روانی تصریح کرد: تقصیر من بود، پایم مشکلی نداشت و از نظر روانی نتوانستم فوتبال بازی کنم و در نهایت در سن 31 سالگی تصمیم گرفتم فوتبال بازی نکنم. اصلاً چون از آن لذت نمی بردم.” شاید چون بدجوری از پرسپولیس رفتم و می خواستم در پرسپولیس بازی کنم این اتفاق افتاد و فوتبالم تمام شد.»

1437758

صفت پرسپولیستصمیم ناگهانی حمید درخشان برای بازگشت به پرسپولیس
محسن خلیلی با اشاره به اتفاقات لیگ چهاردهم و حضور در تمرین پرسپولیس گفت: در آن زمان یک مشکل خانوادگی به ذهنم رسید. مسائل خانوادگی مرا از تمرین باز داشت و به گوشه ای رفتم و ورزش را کنار گذاشتم. حدود 6-7 ماه تمرین نکردم، بعد دکتر بهرامی نژاد به من گفت: محسن بیا با هم تمرین کنیم و بدنت را برای برگشت آماده کنیم. روزی 2 تا 3 جلسه تمرین کردم و بعد از سه یا چهار ماه شرایطم را کامل کردم.

وی افزود: من به ورزشگاه درفشیفر آمدم، الان اینجا هستم، به جایی که با علی آقا صحبت کردم نگاه می کنم، آن موقع خوب یادش می آید، اولین نفری که به استقبال من آمد هادی نوروزی بود. علی آقا را دید و به او گفت که می خواهم تمرین کنم و به پرسپولیس برگردم، کمی با من شوخی کرد و گفت تو اینجا چه کار می کنی و از این قبیل حرف ها، به هر حال گفت بیا تمرین، من رفتم تمرین و باهاش ​​خوش گذشت. بچه ها نسل جدیدی بود و با خیلی هاشون بازی نکرده بودم اما وقتی یکی دو جلسه گذشت و علی دایی با دیدن شرایط بدنی من متوجه شد که چقدر ایده آل هستم چون خیلی سخت تمرین کرده بودم و در حال شکستن بودم. تمام رکوردها در باشگاه اینهبال و اینکه فقط مشکل هوازی داشتم علی دایی گفت: بدنساز تیم با محسن تمرین کنید تا به تیم اضافه شود یعنی قراردادم بسته می شد و زمانی به تیم بزرگسالان اضافه می شدم. بازی تراکتور آمد.

2005004

مهاجم گلزن سابق سرخ ها ادامه داد: قرار بود بعد از بازی تراکتورسازی قرارداد ببندم و بازی بعدی را شروع کنم که بازی تراکتورسازی پیش آمد و پرسپولیس شکست خورد و آن روز که سرمربی بود اتفاقی افتاد. سر تمرین و یک سرمربی دیگر آمد، شاید شانسی برای بازگشت به فوتبال و بازی در پرسپولیس نداشتم، آقای درخشان آمد و 9 بازیکن جدید آورد که فقط یکی از آنها بازی کرد، به من گفتند که نمی توانم با تیم تمرین کنم. و اینکه آنها به من نیازی نداشتند و یک عبارتی به کار بردند و گفتند که نمی خواهند برگردند.

خلیلی همچنین گفت: فرصت برگشت داشتم اما نشد. مثل این بود که نیرویی مانع بازگشت من به پرسپولیس و فوتبال می شد. فوتبال را کنار گذاشتم و به عنوان سرپرست به پرسپولیس برگشتم…»

مجله اخبار فوتبال داخلی